آلبوم «آبی خاکستری» اولین اثر مستقل داریوش آذر در عرصه خوانندگی و آهنگسازی به حساب میآید، او پیش از این با گروههای مختلفی مانند «پالت»، «دال» و «دنگشو» همکاری کرده است. به بهانه انتشار این آلبوم، شادی آشوری، در مجله چارخونه گفت و گو اختصاصی با داریوش آذر داشته و از او درباره ایده تا انتشار و چالشهایی که پیش رو این آلبوم داشته، پرسیده است. این گفت و گو را در ادامه میخوانید.
آقای آذر لطفا کمی در این مورد توضیح دهید که ایدهی ساخت آلبوم آبی خاکستری چطور به ذهن شما رسید و از مرحلهی ایده تا انتشار چه مدت زمان طول کشید؟
به نظر من مهمترین بخش خلق یک اثر هنری منبع الهام آن است. یعنی اگر یک اثر هنری منبع الهامی نداشته باشد تنها یک دلیل برای تولید آن وجود دارد و آن هم دغدغه سرگرم کننده بودن یا فروش در بازار است. اما بین این دو دسته، دغدغه افرادی که تحصیلکرده رشتهی موسیقی هستند و شغل اول و آخر آنها موزیسین بودن است، به چیزی فراتر از این یعنی تاثیرگذاری گسترش پیدا میکند.
برای من این منبع الهام، عاشق شدنم بود. با وجود اینکه در دورهای نیستیم که از عشق گفتن مد باشد، ولی من ابایی از گفتن این ندارم که عشق، الهام من در تک تک قطعات، هارمونی و تنظیم و حتی نت به نت موسیقیها جریان دارد. بسیاری از نظراتی که دریافت کردم در این مورد بود که میشد ترتیب قطعات را به صورتی قرار داد که مخاطب پسندتر باشد ولی چون روایت بر اساس یک داستان واقعی است، بنابراین لازم بود به همین ترتیب باقی بماند.
به نظر من محتوای اثر بسیار مهم است و محتوا از آنجایی شکل میگیرد که مضمونی در ذهن هنرمند به وجود میآید. حدود ده سال میشود که تصمیم داشتم آلبوم مستقلی منتشر کنم و ذره ذره قسمتهایی از آن را جمع کردم. تمام مفهوم این آلبوم و الهام گیری آن طی یک سال جمع آوری شد اما سه سال زمان برد تا به مرحلهی تولید برسیم.
مهمترین دغدغه های شما در ساخت این آلبوم چه بود و با چه چالشهایی مواجه بودید؟
بخشی از چالشهای من به این مربوط میشد که میخواستم دقیقا چیزی را که الهام بخشم شده تولید کنم. اگر بخواهم به ترتیب بگویم، قطعه اول ترجمهای از دژاوو است. یعنی چیزی که همیشه احساس میکردی، در صورتی که واقعیت نداشته است.
قطعه دوم «زمین چرکین» اشاره میکند که جغرافیا مانع از تجربهی چیزی که میخواستم شده، سپس در قطعه «تا به کجا»، جستجو آغاز میشود؛ یعنی تا قبل از این که دیداری اتفاق بیفتد. بعد «آبی خاکستری» که برگرفته از شعر حمید مصدق است، در واقع رنگ آبی خاکستری بیانگر این جمله است که تاریکترین لحظه شب، نزدیکترین لحظه به روز است.
قطعه بعدی یعنی «اینک مهر تو» لحظه آغاز رابطهای شد که با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم که در آن از شعر آقای رضا براهنی استفاده شده است و سپس قطعه «سیاه و سفید» که روایتگر زمانیست که با عشق مواجه میشویم و به یک دو راهی میرسیم.
قطعه «فانوس» در داستان، لحظه رفتنی است که احسان حائری روایت کرد و سپس قطعه «ناگزیر» که میگوید من دیگر از این انتخاب که تو را داشته باشم ناگزیرم، پس برایش میجنگم. سپس در قطعه «طعنه بزن» همه چیز شکل دیگری به خود میگیرد.
«بوسه بزن» قطعهایست که آزادی را توصیف میکند و ایهامی دارد که بوسه به دردها میتواند معجزه کند و در انتها قطعه «آغاز» که اشاره به آغازی دوباره دارد. در نهایت منظور از تاکید بر حفظ این ترتیب، القای بهتر این روایت بوده اما بهتر است توضیح بیشتری برای آن ندهیم تا مانند یک تابلوی نقاشی یا هر اثر هنری دیگری، فرصت تصویرسازی ذهنی و برداشتهای فردی مخاطب را از او نگیریم.
به جز این موارد دیگر با چه چالشهایی روبرو بودید؟
به طور کلی منظور من از بیان چالش در این مورد، به این دلیل بود که چنین اثری چالشهای معنوی بسیاری دارد و برای من ناامیدیهای بسیاری را در پی داشت ولی در نهایت دوباره به کار برمیگشتم و دوباره عاشق میشدم.
بخش دیگر چالشهایم، مربوط به مستقل کار کردن بود. با وجود اینکه بسیاری از فعالیتها به عهده خودم بود و این امر باعث کاهش هزینهها میشد، اما هزینههای آن برای من به عنوان هنرمندی که در همین جامعه با شرایط مشابه زندگی میکند، بسیار زیاد بود.
البته باید تشکر ویژهای از «پیکوآدرو» داشته باشم که ده درصد از هزینههای آلبوم را پوشش داد و همین میزان، بسیار به موقع و تاثیرگذار بود. من در این مسیر با خیلی از کسانی مواجه شدم که رفیق نیمه راه بودند، گاهی اوقات هم در میانه راه مسیر تغییر میکرد و این بسیار آزار دهنده بود و زمان و انرژی زیادی اتلاف میشد. همچنین باید به این نکته اشاره کنم که در تمام دنیا از یک اثر هنری مستقل حمایت میشود و این باعث میشود هنرمند، زیر فشار تولید اثر هنری قرار نگیرد چون هنرمند همیشه نیازمند حمایتی برای خلق اثرش است. اما متاسفانه ما برای این موضوع زیرساختهای کافی را در ایران نداریم.
لطفا در مورد ژانر آلبوم و متریال استفاده شده در آن توضیح دهید و چه المانهایی در موسیقی شما وجود داشته که براساس آن، دسته بندی ژانر آلبوم را انتخاب کردید؟
همیشه برای من بحث و جدلی که در مورد واژهی تلفیقی وجود داشته، عجیب بوده است. اصلا در جریان نیستم چطور ترجمانی به اسم تلفیقی به وجود آمد در حالی که در دنیا واژه آلترناتیو برای توصیف تمامی سبکهایی که کمی پیشروتر شده بودند، استفاده میشود.
در جایی در توصیف آلبوم، واژهی الکترو-تلفیقی استفاده شد که من هم آن را مناسب نمیدانم. اگر بخواهم این آلترناتیو بودن را تحت عنوان سبکی قرار دهم، تحت عنوان پاپ قرار میدهم. اما نه تنها پاپ، بلکه راک، الکترونیک و … هم استفاده شده است. به نظر من دوره سبک تمام شده و اگر در مورد گروههایی مثل آرکایو و ریدیوهد هم مطالعه کنید دهها سبک عنوان شده است؛ یعنی همه را نوشتهاند.
در واقع شما دوست ندارید خودتان رو در چارچوب نامگذاری برای سبک محدود کنید.
بله در واقع من هیچ تعصبی روی این موضوع ندارم که سبک من را چه چیزی نامگذاری کنند. چرا که پیش از این نیز در سبکهای مختلفی از همکاری با همایون شجریان تا پالت و دنگشو و دال و همچنین با حمزه یگانه در موسیقی جَز(Jazz) تجربه داشتم. در نتیجه علاقهمندی من به موسیقی آلترناتیو کاملا طبیعی است.
با توجه به اینکه شما هم از صداهای الکترونیک استفاده کردید هم سازهای آکوستیک لطفا کمی هم در مورد متریال توضیح دهید؟
چیزی که نقطه قوت کار خودم میدانم این است که خوانندهای هستم که به همان اندازه که به خوانندگی اهمیت دادم، به نوازندگی، آهنگسازی و تنظیم هم اهمیت دادم و در واقع موزیسین هستم نه صرفا خواننده. به همین دلیل با توجه به اینکه ساز تخصصی من کنترباس است، آن را هم به صورت آکوستیک، و هم به صورت الکترونیک در این آلبوم استفاده کردهام و ترمین را بهخاطر علاقه مندیام در سبک الکترونیک نواختم و به علت اینکه استفاده از این ساز در ایران به نسبت محدود بوده است، به عنوان امضای شخصی این آلبوم از رنگ صدای آن استفاده کردهام.
بعد از انتشار اولین تک آهنگتان با چه بازخوردهایی مواجه بودید و چه احساسی داشتید؟
در راستای مستقل کار کردن این را هم بگویم که متاسفانه آبی خاکستری زیاد دیده و شنیده نشد و همه دوستانی که در آن قطعه دست اندر کار بودند، از پرزنت ضعیف کار شاکی بودند. قطعه آبی خاکستری تحت عنوان آلبوم بیشتر شنیده شد و نظرات بسیار مثبتی را هم دریافت کرد.
البته در آن زمان آقای احسان رسولاف که با پالت کار میکردند و همچنین آقایان توتونچیان، مسعود و سعید برزی و مهدی سوفالی کمکهای زیادی کردند. اما با توجه به اینکه در دورهای هستیم که پرزنت موسیقی کار بسیار سخت و گستردهای شده، قطعهها به اندازهای که باید و شاید شنیده نشدند؛ اما نکته جالب در مورد نظرات این بود که با وجود تعداد کم، کیفیت خوبی داشتند و عمیق بودند. همین باعث شد من متوجه شوم در حال انجام کار متفاوتی هستم و این نظرات انگیزه من برای ادامه کار را زیاد میکرد.
اما هنگامی که «فانوس» و «بوسه بزن» به عنوان تک ترک منتشر شدند بیشتر دیده شدند و بازخورد بیشتری گرفتند.
بله. یکی از دلایلیش این بود که آبی خاکستری اولین کار من بود و جای خودش را باز کرد. بهعلاوه فکر میکنم خوب بودن شعر احسان حائری هم در دیده شدن بیشتر اثر خیلی تاثیرگذار بود.
من این شعر را خیلی به خودم نزدیک میدانم چون دقیقا مسیری را در ادبیات دنبال میکند که من در موسیقی دنبال میکنم. همچنین همکاری با نوید زمردی دوست زمان دانشگاه من- که از همان زمان خوشحال بودم که هم سلیقه هستیم- در خوب ساخته شدن این کار مؤثر بود.
چه اقداماتی در راستای کپی رایت آلبوم انجام دادید؟
باید از همسرم مریم اخلاقی و اردوان جعفریان تشکر کنم که بدون وجود آنها قطعا در این زمینه به استانداردهای لازم در این آلبوم نمیرسیدم. مریم علاوه بر اینکه الهام بخش اصلی این آلبوم بود، به علت تخصص کافی در زمینه حقوق در شاخه مالکیت فکری که دقیقا مرتبط با همین موضوع است، راهنماییهای زیادی کرد. او فارغ التحصیل همین رشته از فرانسه است. همچنین در شعرها نقش اساسی داشت و در زمینه ادبیات تسلط بیشتری از من داشت.
البته بهتر است اسم این شعرها را دلنوشته بگذاریم چون من شاعر نیستم و فقط یک سری دلنوشته دارم که برگرفته از شاعرهای مختلف بوده و اسم و حقوق مالکیت آنها تماما رعایت شده است. در واقع با وجود مریم اخلاقی و اردوان جعفریان تمامی استانداردها به سختگیرانهترین شکل و مطابق قوانین دنیا انجام پذیرفته است.
اما در مورد کپی رایت در ایران باید ذکر کنم برعکس همه جای دنیا که برای پخش موسیقی هنرمند، به او هزینه پرداخت میشود، این جا برای پخش به اسم تبلیغات از ما هزینه هم دریافت میکنند! شرایط کپی رایت در ایران بیشتر یک نوع ناهنجاریست. یعنی نمیتوان تا زمانی که زیرساختهای فرهنگی آن در بین خود هنرمندان و مردم به وجود نیامده، قانونی وضع کرد.
چه فعالیتهایی در این آلبوم به عهده خود شما بوده است و تجربهتان در زمینه همکاریها به چه صورت بوده؟
آهنگسازی و تنظیمها، پیدا کردن شعرها یا دلنوشته ها و نوازندگی کنترباس و ترمین به عهده خودم بوده اما شانس این را داشتم که با بهترینها در راستای مسیرم کار کنم.
صادق تسبیحی، پیمان حاتمی، رضا فرهادی، کاوه عابدین، آرش پاکزاد، محمد شریعت، عرفان عاصمی، مجید حیدری، آیین احمدی فر، شیده شکرآبی، میلاد عالمی، مهرداد عالمی، سیاوش مولاییان، ابراهیم علوی، پدرام فریوسفی، آتنا اشتیاقی، سعید نبئی، بهتاش ابوالقاسم، فراز عقیلی، نوید زمردی، احسان حائری، رضا براهنی، محمدرضا شفیعی کدکنی و اهورا ایمان که در ساخت این آلبوم همراه بودند و تشکر ویژهای از یکایک آنها دارم. همچنین باید تشکر ویژهای از خانم لاله مصدق و آقای آرش یداللهی (برادر مرحوم افشین یداللهی) و بنیاد ایشان، آیدا شاملو و سیروس شاملو و دیگر شاعران داشته باشم.
به عنوان آخرین سوال در مورد فعالیتهایتان در آینده کمی توضیح دهید؟
در آینده تک آهنگهای بیشتری منتشر خواهم کرد و سپس آنها را در قالب آلبوم جدیدی ارائه خواهم داد. همچنین کنسرتهایی با ایدههای جدید و متفاوت در پیش خواهیم داشت.