به مناسبت روز شعر و ادب بر آن شدیم تا مختصری به توضیح انواع شعر بخصوص شعر کلاسیک بپردازیم تا باب آشتی و آشنایی باشد برای جوانانی که آگاهی کمتری نسبت به این نوع شعر و ادبیات دارند.
27 شهریور سالروز درگذشت استاد شهریار به عنوان روز شعر و ادب نام گرفته است. با وجود شاعرانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب که از ارکان شعر پارسی به شمار میروند، معاصرت و همدورانی در نامگذاری این روز نقش مهمی داشته است.
قدمت شعر پارسی نشان از غنی بودن فرهنگ و ادب سرزمین ایران دارد. پیشینه نخستین نمونههای بهدستآمده از شعر، به زمان زرتشت پیامبر و سرودههایش در اوستا میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. در دوران اشکانی نیز منظومههایی مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی وجود دارد. همچنین نمونههایی از ترانههای خسروانی به زبان پهلوی ساسانی در اسناد ادبی موجود است. پیش از ورود اسلام به ایران شعرسرایی یا چامهسرایی رواج داشته. هرچند امروزه تنها بخش کمی از آن به دست ما رسیدهاست.
شعر کلاسیک گونهای از اشعار است که کاملاً موزون بوده و وزن آن بر پایهٔ ساختاری به نام عروض (وزن شعر فارسی) است.
شعر کلاسیک، گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانِ آهنگین شکل گرفته است. سرودههای شاعران بزرگی مانند فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ، نظامی، صائب و… با اینکه هر کدام سبک مختلفی داشتهاند، اما در مجموعهای از ویژگیها مشترک هستند.
اکثر شعرای کلاسیک پارسی گوی، تلاش کردهاند تا از قالبهای معروف شعر پارسی خارج نشوند. قالبهای کلاسیک معروف عبارتند از: مثنوی، قصیده، غزل، مسمط، مستزاد، ترجیعبند، ترکیببند، قطعه، رباعی، دوبیتی، تکبیت و چهارپاره.
تفاوت شعر نو و شعر کلاسیک
مرز میان شعر کلاسیک با شعر نو و همچنین مرز میان شعر نو و سپید بسیار مشخص است.
در شعر کلاسیک شاعر باید وزن و قافیه و شکل کلی شعر را رعایت کند. همین وزن و قافیه به زیبایی آن کمک میکند و آهنگ و ریتمی که در شعر وجود دارد خود به تنهایی باعث زیبایی شعر میشود. در شعر کلاسیک حتی اگر از صنعتها و آرایهها و صور خیال کمتر استفاده شود باز هم زیبایی در شعر قابل لمس است.
در شعر نو وزن پابرجاست. تنها جای قافیه و بلندی و کوتاهی مصراعها در اختیار شاعر است و شاعر از قید و بند تکرار رها شده و تنها باید وزن عروضی را رعایت کند.
در شعر سپید شاید کار شاعر دشوارتر باشد. زیرا وزن و قافیه ای وجود ندارد و شاعر تنها از صور خیال و صنایع و آرایههای ادبی کمک میگیرد. شعر سپید تخیلی مضاعف برای سرودن نیاز دارد. شاعری که در سرودن شعر سپید موفق باشد قریحه شعری بسیار قوی و بیبدیلی دارد.
چرا باید شعر بخوانیم؟
شعرخوانی فرهنگی است که از اجداد و بزرگان ما به ارث رسیده. پدربزرگهایی که حافظ به دست سفرههای یلدا را با شعر مزین میکردند، امانتدار این فرهنگ بودند. در این روزگار با وجود دغدغههای زندگی امروزی متاسفانه این فرهنگ و ارزش رو به فراموشی گذاشته است و باید بتوان دوباره آن را زنده کرد. اهمیت شعرخوانی در فواید آن خلاصه میشود و خواندن شعر احساس لذت بسیاری را به خواننده القا میکند. تفاوتی ندارد که چه سبک و قالبی از شعر را از چه شاعری میخوانیم. تقویت فرهنگ، افزایش دایره واژگان، بهبود هوش کلامی، تقویت حافظه، پیشگیری از زوال عقل از جمله فواید شعرخوانی است. همچنین افزایش اعتماد به نفس، بهبود روابط اجتماعی، افزایش دانش و اطلاعات عمومی، بهبود ضریب موفقیت، افزایش خرد و فهم هم از دیگر ویژگیهایی است که با خواندن شعر میتوان به آنها دست یافت.
مهم نیست چه نوع شعری و با چه سبکی میخوانید فقط شروع کنید به خواندن روزانه یک صفحه شعر و معجزات آن را مشاهده کنید.
به طور حتم برای همگی ما پیش آمده که هنگام خواندن یک شعر کلاسیک، غزل، قصیده و یا هر قالب شعری دیگری در بسیاری از ابیات، معانی واژهها و عبارات را درک نکنیم. شاید منظور شاعر را در بکار بردن کلمه یا استعارهای متوجه نشویم.
در این شرایط حتما سعی میکنیم برای فهمیدن معنی و مفهوم استعاره، نوعی رمزگشایی انجام دهیم. کاری شبیه به حل کردن یک معما از زبان یک شاعر. این پویش و حرکت ذهن در جستجوی درک و حل معما بسیار جالب است.
این تکاپوی ذهن در واقع اصلیترین تاثیر شعرخوانی است. علاوه بر این دانش واژهشناسی و ادبیات نیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه هرچه فعالیت ذهن شما بیشتر شود سلامت ذهنی نیز افزایش پیدا میکند.
تاثیرگذاری اشعار بر روح و روان
همانطور که گفتیم با توجه به زندگیهای شلوغ و صنعتی امروزی، این اشعار هستند که با نتهای روح نوازشان ذهن را به آرامش دعوت میکنند. تلطیف روان در بین مشغلهها و آشوبهای روزانه احساسات را به آسانی به چالش میکشند. تاثیر عمیق اشعار روی جسم و روح به اندازهای است که بعد از مدتی عجین شدن، افکار سروسامان میگیرند و نظم در زندگی جاری میشود. این همان معجزهی شعر است…
سخن آخر
وظیفه جامعه و بهخصوص خانوادهها در زمینه ایجاد فرهنگ شعرخوانی بسیار مهم است. به خصوص سوق دادن کودکان و نوجوانان به شعر خوانی و آشتی با فرهنگ و ادب کهن ایرانی. با توجه به سردرگمیهای فرهنگی موجود در این عصر، آشنایی با فرهنگ و ادب غنی ایران به جوانان این مرز و بوم کمک میکند تا بیشتر با پیشینه فرهنگی اجدادی خود آشنا شوند. برگزاری جلسات خانوادگی شعرخوانی، مشاعره و یا هدیه دادن کتاب شعر به یکدیگر قدم کوچکی است برای اعتلای این فرهنگ تا حضور جوانان در این عرصه پررنگتر شود.