فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» را دیدهاید یا نه؟
فیلمی سرشار از عاشقانههای بارانی که یکی از جذابیتهای آن فیلمبرداری فیلم در شهر زیبای رشت بوده است. بعد از اکران موفق فیلم، صفی یزدانیان نویسنده و کارگردان تصمیم به انتشار کتاب «در دنیای ساعت چند است؟» گرفت.
در این مطلب با مجله چارخونه همراه باشید تا به نقد و بررسی کتاب «در دنیای تو ساعت چند است؟» از صفی یزدانیان بپردازیم.
درباره نویسنده
صفی یزدانیان متولد سال 1339 در تهران و فارغالتحصیل کارشناسی سینما از دانشگاه هنر در سال 1368 است.
یزدانیان یک هنرمند تمام عیار است که بیش از هر چیزی قلمی زیبا، نثری خواندنی و نگاهی عمیق به دنیای فیلم دارد. او یک منتقد فیلم گزیدهکار، نویسندهای خوشذوق، بازیگر روزهای دور و فیلمساز و کارگردانی اندیشمند است. یزدانیان از سال 1368 با ماهنامه فیلم به عنوان منتقد آغاز به همکاری کرد.
کتابهای «آینه» نوشته آندری تارکوفسکی و «آسمان برلین» نوشته مشترک پتر هانتکه و ویم وندرس را ترجمه کرده است. «ترجمه تنهایی»(مقالات سینمایی)، فیلمنامههای «سیمای زنی در دوردست»، «در دنیای تو ساعت چند است؟» و «ناگهان درخت» از یزدانیان در مقام نویسنده منتشر شده است. به واسطه نویسندگی فیلم سیمای زنی در دوردست به کارگردانی علی مصفا، همکاری او با مصفا و لیلا حاتمی منجر به ساخت فیلم سینمایی در دنیای تو ساعت چند است؟ به نویسندگی و کارگردانی صفی یزدانیان شد. علاوه بر این یزدانیان فیلمهای کوتاه نفس، در جستوجوی شهرزاد، قایقهای من و فیلم بلند ناگهان درخت با بازی پیمان معادی را نیز ساخته است.
درباره کتاب
کتاب فیلمنامه «در دنیای تو ساعت چند است؟» 4سال بعد از اکران فیلم منتشر شده است و قصه آن در شهر رشت میگذرد. البته طبق گفتههای یزدانیان مکان وقایع فیلم ابتدا تهران بوده ولی بعدا به رشت منتقل شده است. رشت زادگاه مادری صفی یزدانیان است و به دلیل علاقه وی به مادرش، این قصه در رشت شکل میگیرد.
«در دنیای تو ساعت چند است؟» قصه ای به شدت عاشقانه و رنگی است که در فضای بارانی و شور و حال بازار رشت و کوچه پس کوچه های قدیمی این شهر روایت میشود. عشقی که گذشت زمان چیزی از رنگ و لعاب آن کم نکرده و اتفاقا جا افتاده و عمیقتر شده است. فرهاد از کودکی علاقه زیادی به گلی داشته آن چنان در جایی از کتاب می گوید:
«خانم میپرسید هر کی از چی تو زمستون خوشش میآد. همایون خله گفت: از شیر سرد. آندره گفت: از برف. من گفتم: از تعطیلی مدرسه، به خاطر برف. تو گفتی: از بوی پوست پرتقال سوخته روی بخاری، وسط روز برفی. میدونستم تو یه چیزی میگی که شبیه بقیه نیست… اگه برف میاومد و تعطیل میشد، میشد به بهانهی برف بازی اومد کوچهی شما. کوچهی شما چی داشت که همهی بچهها رو میکشوند طرفش؟ چی جز تو گلی؟ »
حالا بعد از بیست سال گلی به یکباره تصمیم میگیرد از فرانسه به زادگاهش رشت بازگردد. فرهاد به استقبالش میرود و خود را یک آشنای قدیمی معرفی میکند اما گلی اصلا او را به خاطر نمیآورد.
بخشهای کتاب
کتاب در دنیای تو ساعت چند است شامل قسمتهای زیر است:
- فیلم نامهی باران خورده
- تاریکتر و خوشحالتر
- آدمی بهشت را با داشتههایش میسازد
- ملودیِ شهرِ بارانی
- مرا فراموش کن، مرا به یاد آر
- در دنیای تو ساعت چند است؟
- پیش از نیمه
«فیلمنامه باران خورده» درد و دل نویسنده کتاب با مخاطبان و ادای دین او به افرادی است که او را در ساخته شدن فیلم یاری کردند. «روزبه رخشا» خواننده ترانههای گیلکی فیلم و مادر صفی یزدانیان کسانی هستند که در این بخش از آنها تشکر ویژهای شده است.
در بخش «تاریکتر و خوشحالتر» میتوانید مصاحبه مجید اسلامی با صفی یزدانیان را مطالعه نمایید.
«آدمی بهشت را با داشته هایش می سازد» به قلم الهام بهنام، نقدی است بر قصه کتاب. از دیدگاه خانم بهنام این فیلم بازگوکنندهی تاریخ عشق در یک سرزمین است و زندگی فرهاد میتواند نمودی از تاریخ یک فرهنگ باشد.
امیرحسین سیادت منتقد سینما نیز در نقد خود که با عنوان «ملودیِ شهرِ بارانی» در این کتاب منتشر شده است میگوید: بـا دیـدن فیلم حس میکنیم هر صحنـه چیزی را در درونمان بیدار کرده. انـگار پای خاطراتی مطبوع و همگانی در میان اسـت و پای تجربههایی که همه همانندشـان را در کودکی و جوانی از سـر گذرانده ایم.
در نقد محمدحسین واقف با عنوان «مرا فراموش کن، مرا به یاد آر» در دنیای تو ساعت چند است؟ تلاش برای پیدا کردن راهی است که رؤیاها و خاطرات را به فضاـزمان فیزیکیای که در آن قرار داریم بیاورد.
بعد از این سه نقد عکسهایی از فیلم در کتاب منتشر شدهاند.
فیلمنامه «در دنیای تو ساعت چند است؟» شامل 40 صفحه است که به گفته صفی یزدانیان تفاوتهایی بین فیلم و کتاب وجود دارد. عنوان این فیلمنامه از کتاب «پاییز پدرسالار» اثر گابریل گارسیا مارکز انتخاب شده است. در کتاب راوی به محبوبش میگوید: “کجاست عطر شیرین بیان نفست در این بوی گند غذای سرد؟ گل سرخت کجاست؟ عشقت کجاست؟ در دنیای تو ساعت چند است؟”
و آخرین بخش کتاب به نقد محسن آزرم با عنوان «پیش از نیمهشب» تخصیص داده شده است. در قسمتی از آن میخوانید
پیش از رسـیدن به مرحله ی آخر اسـت که موسیو لوگرانِ کتاب درسـیِ گلی را در آن باغ مصفای سرسبز میبینیم که با دوقلوها نشسته و پیپش را گوشهی لب گذاشته و انگار به صدای فرهاد گوش میکند که به فرانسه «بـازی کـردن» را صرف میکند. «بازی کردن! مـن بازی میکنم؛ تو بازی میکنی؛ او بازی میکند؛ ما بازی میکنیم؛ شـما بازی میکنید؛ آنها بازی میکنند.» این کاری اسـت که فرهاد در همهی این سـالها آمادهی انجامش بوده و درسـت لحظهای که فکر کرده دنیا به رویش لبخند زده با صورتِ سـنگیِ گلی رو به رو شـده. «ببخشید؛ شما خودتون رانندهی این تاکسی هستین؟» و این شروع بازیای است که فرهاد میداند برنده نهاییاش خواهد بود.
سخن پایانی و لینک دانلود کتاب در دنیای تو ساعت چند است؟
کتاب خواندنی و زیبای «در دنیای تو ساعت چند است؟» سرشار از جملات عاشقانه و شاعرانه و دلنشین است. به قول امیرحسین سیادت «ما هم از ابتدا با گلی همسـفر رشـتایم. فرهاد قصهای برای گلـی دارد و یزدانیان قصه ای برای مـا.»
شما میتوانید فیلمنامه «در دنیای تو ساعت چند است؟» را با اینترنت رایگان در چارخونه دانلود و از خواندن آن لذت ببرید.