آیا شخصیت برلین در سریال اسکناس کاغذی، زنده است؟!

در پایان فصل 2 سریال محبوب اسکناس کاغذی شاهد کشته شدن برلین یعنی شاه دزد این سریال بودیم. اما به نظر می‌رسد برلین باز هم راه جدیدی برای زنده ماندن پیدا کرده است.

به گزارش مجله چارخونه، پدرو آلونسو بازیگر نقش برلین در پایان فصل دوم سریال اسکناس کاغذی توسط پلیس مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ظاهرا کشته شد. اما گویا احتمالاتی مبنی بر زنده بودن ناخدای سرقت رویال مینت وجود دارد و او همچنان زنده است. بالاخره مشخص شد که برلین که نام واقعی اش آندرس دن فونولوزا است برادر پروفسور آلوارو مورته است و از یک اختلال ژنتیکی عضلانی نادر تخت عنوان Helmer رنج می‌برد. این بیماری می‌تواند در طی مدت کوتاهی بیمار را از ناحیه مفاصل دچار آسیب‌های جدی کرده و در نهایت منجر به مرگ او شود.

منفور بودن نقش برلین در سریال اسکناس کاغذی قابل انکار نیست. او یک بیمار روانی معترف بود که در فصل‌های 1 و 2 سریال با همه شخصیت‌های دیگر داستان هم مانند پلیس و به همان اندازه مخالف بود. اما با وجود ماهیت و شخصیت منفی و قابل فهمی که داشت با مجموعه ارزش‌های منحصر به فرد شخصیتی اش از کاراکتری کاریزماتیک برخوردار بود که همین شخصیت منحصر به فرد، او را به کاراکتری محبوب نزد مخاطبان تبدیل کرده بود.

شخصیت برلین مخاطبان را به خود جذب کرده است

در مستندی که تحت عنوان Money Heist: The Phenomenon ساخته شد الکس پینا خالق شخصیت‌های این داستان گفت که خودش هم از کشته شدن برلین خرسند نیست اما از مقامات بالا دستور گرفته که این کار را انجام دهد. چرا که دیدگاه‌های شخصیتی این کاراکتر و سوء استفاده‌های جنسی از گروگان‌ها خوشایند عموم و عصر حاضر نیست و از نظر اخلاقی باید چنین عاقبتی داشته باشد. اگرچه پینا با این دیدگاه مخالفت ورزیده و گفته:

همه افراد باید مسئولیت دیدگاه‌هایشان را خود بر عهده بگیرند و فرهنگ سازی را از خود شروع کنند. به هر حال واضح است که برلین شخصیتی نیست که کسی بخواهد دخترش را به او بدهد. اما در عوض ویژگی‌های غالبی هم دارد که خوشایند مخاطبان است. در واقع توانایی او در رهبری گروه اگرچه ما را پس می‌زند اما از طرفی هم به نوعی حس اطمینان و امنیت به مخاطبان می‌بخشد.

پینا برلین را در فصل‌های 3 و 4 به صورت فلاش بک به سریال بازگردانده است تا بتواند برنامه ریزی‌های سرقت بانک اسپانیا و رابطه اش با پالرمو (رودریگو د لا سرنا) را توضیح بدهد. اما با این وجود شاید راه دیگری هم برای ابهام در صحنه مرگ برلین در پایان فصل 2 هم وجود داشته باشد. این احتمال هم وجود دارد که پینا از همین ابهام برای بازگرداندن برلین به سریال در فصل‌های آینده استفاده کند و در واقع با این ترفند خواسته راه بازگشت برلین را باز بگذارد.

ممکن است برلین زنده باشد؟

به هر صورت با توجه به این که وقایع فصل سوم سریال اسکناس کاغذی در حقیقت دو سال و نیم پس از وقایع فصل دو را نشان می‌دهند هنوز دو راه گریز ابهام آمیز برای زنده بودن برلین وجود دارد. اول این که اگر برلین با شکیک گلوله پلیس کشته نشده باشد پس بیماری کشنده اش باید او را از پا در آورد. در این مورد باید بگوییم بسیاری از بیماران مبتلا به ضعف عضلانی هلمر هم می‌توانند با برخورداری از درمان صحیح سال‌های بیشتری زنده بمانند. بنابراین شاید برلین هم بتواند از این بیماری جان سالم به در ببرد. از سوی دیگر برلین فقط برای کنترل علائم بیماری خود از مواد مخدر استفاده می‌کرد. بنابراین فردی که می‌خواهد کنترل علائم بیماری را در دست بگیرد می‌تواند راه‌های بهتری هم برای درمان بیماری و عمر دوباره خود پیدا کند.

از سوی دیگر برخلاف دیگر شخصیت‌هایی مانند اسلو و مسکو که در فصل 2 سریال درگذشتند، جسد برلین در این سریال نشان داده نشد. در واقع پس از اصابت گلوله‌های پلیس به جسم برلین او به زمین افتاد و جسم مرده یا زنده او به بازداشتگاه پلیس منتقل شد. این هم نقطه عطف دیگری است که می‌تواند به احتمال زنده بودن برلین دامن بزند.

آیا پریتو در زنده بودن برلین نقش دارد؟

از طرف دیگر کلنل پریتو هم که در اثر فشار روانی حاصل از سرقت رویال مینت دچار آسیب دیدگی‌های جدی شده بود، در دستگیری پنهانی ریو و شکنجه و نگهداری غیر قانونی او مشارکت داشته است. بنابراین اگر برلین هم از تیراندازی پلیس جان سالم به در برده باشد ممکن است با سرنوشتی مشابه ریو مواجه شده باشد.

مشخصا پریتو به خصوص پس از فرار سایر سارقین برای زنده نگهداشتن برلین و استفاده از اطلاعات او در برنامه‌های آینده‌اش به هر کاری دست می‌زند. حتی ممکن است کلنل در جستجوی راهی بهتر برای درمان بیماری برلین هم باشد. اگر این اتفاقات به وقوع بپیوندد به این معنی خواهد بود که CNI در کسب اطلاعات در خصوص سرقت رویال مینت و یا سرقت بانک اسپانیایی ناموفق بوده است.

اما اگر برلین زنده باشد می‌تواند به فصل 5 بازگردد. حتی او در سکانسی به پالرمو گفته بود من اطمینان دارم که بالاخره از یک راهی زمان ما را به کنار هم باز می‌گرداند.